Masnavi Book 1, Chapter c.36

← Back to chapter overview

The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net

بعد از این خون ریز درمان ناپذیر کاندر افتاد از بلای آن وزیر

(739)

یک شه دیگر ز نسل آن جهود در هلاک قوم عیسی رو نمود

(740)

گر خبر خواهی از این دیگر خروج سوره بر خوان و السما ذات البروج‌‌

(741)

سنت بد کز شه اول بزاد این شه دیگر قدم بر وی نهاد

(742)

هر که او بنهاد ناخوش سنتی سوی او نفرین رود هر ساعتی‌‌

(743)

نیکوان رفتند و سنتها بماند وز لئیمان ظلم و لعنتها بماند

(744)

تا قیامت هر که جنس آن بدان در وجود آید بود رویش بدان‌‌

(745)

رگ رگ است این آب شیرین و آب شور در خلایق می‌‌رود تا نفخ صور

(746)

نیکوان را هست میراث از خوش‌‌آب آن چه میراث است أورثنا الکتاب‌‌

(747)

شد نیاز طالبان ار بنگری شعله‌‌ها از گوهر پیغمبری‌‌

(748)

شعله‌‌ها با گوهران گردان بود شعله آن جانب رود هم کان بود

(749)

نور روزن گرد خانه می‌‌دود ز آنکه خور برجی به برجی می‌‌رود

(750)

هر که را با اختری پیوستگی است مر و را با اختر خود هم تگی است‌‌

(751)

طالعش گر زهره باشد در طرب میل کلی دارد و عشق و طلب‌‌

(752)

ور بود مریخی خون‌‌ریز خو جنگ و بهتان و خصومت جوید او

(753)

اخترانند از ورای اختران که احتراق و نحس نبود اندر آن‌‌

(754)

سایران در آسمانهای دگر غیر این هفت آسمان معتبر

(755)

راسخان در تاب انوار خدا نی بهم پیوسته نی از هم جدا

(756)

هر که باشد طالع او ز آن نجوم نفس او کفار سوزد در رجوم‌‌

(757)

خشم مریخی نباشد خشم او منقلب رو غالب و مغلوب خو

(758)

نور غالب ایمن از نقص و غسق در میان اصبعین نور حق‌‌

(759)

حق فشاند آن نور را بر جانها مقبلان برداشته دامانها

(760)

و آن نثار نور را وایافته روی از غیر خدا بر تافته‌‌

(761)

هر که را دامان عشقی نابده ز آن نثار نور بی‌‌بهره شده‌‌

(762)

جزوها را رویها سوی کل است بلبلان را عشق با روی گل است‌‌

(763)

گاو را رنگ از برون و مرد را از درون جو رنگ سرخ و زرد را

(764)

رنگهای نیک از خم صفاست رنگ زشتان از سیاه‌‌آبه‌‌ی جفاست‌‌

(765)

صبغة الله نام آن رنگ لطیف لعنة الله بوی این رنگ کثیف‌‌

(766)

آن چه از دریا به دریا می‌‌رود از همانجا کامد آن جا می‌‌رود

(767)

از سر که سیلهای تیز رو وز تن ما جان عشق آمیز رو

(768)