Masnavi Book 3, Chapter c.135
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
قوم گفتند ای گروه این رنج ما نیست زان رنجی که بپذیرد دوا
(2917)
سالها گفتید زین افسون و پند سختتر میگشت زان هر لحظه بند
(2918)
گر دوا را این مرض قابل بدی آخر از وی ذرهای زایل شدی
(2919)
سده چون شد آب ناید در جگر گر خورد دریا رود جایی دگر
(2920)
لاجرم آماس گیرد دست و پا تشنگی را نشکند آن استقا
(2921)