Masnavi Book 6, Chapter c.136
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
همچو آن شیبان که از گرگ عنید وقت جمعه بر رعا خط میکشید
(4815)
تا برون ناید از آن خط گوسفند نه در آید گرگ و دزد با گزند
(4816)
بر مثال دایرهی تعویذ هود که اندر آن صرصر امان آل بود
(4817)
هشت روزی اندرین خط تن زنید وز برون مثله تماشا میکنید
(4818)
بر هوا بردی فکندی بر حجر تا دریدی لحم و عظم از همدگر
(4819)
یک گره را بر هوا درهم زدی تا چو خشخاش استخوان ریزان شدی
(4820)
آن سیاست را که لرزید آسمان مثنوی اندر نگنجد شرح آن
(4821)
گر به طبع این میکنی ای باد سرد گرد خط و دایرهی آن هود گرد
(4822)
ای طبیعی فوق طبع این ملک بین یا بیا و محو کن از مصحف این
(4823)
مقریان را منع کن بندی بنه یا معلم را به مال و سهم ده
(4824)
عاجزی و خیره کن عجز از کجاست عجز تو تابی از آن روز جزاست
(4825)
عجزها داری تو در پیش ای لجوج وقت شد پنهانیان را نک خروج
(4826)
خرم آن کین عجز و حیرت قوت اوست در دو عالم خفته اندر ظل دوست
(4827)
هم در آخر عجز خود را او بدید مرده شد دین عجایز را گزید
(4828)
چون زلیخا یوسفش بر وی بتافت از عجوزی در جوانی راه یافت
(4829)
زندگی در مردن و در محنتست آب حیوان در درون ظلمتست
(4830)