Masnavi Book 1, Chapter c.156
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
چون گناه و فسق خلقان جهان میشدی بر هر دو روشن آن زمان
(3344)
دستخاییدن گرفتندی ز خشم لیک عیب خود ندیدندی به چشم
(3345)
خویش در آیینه دید آن زشت مرد رو بگردانید از آن و خشم کرد
(3346)
خویش بین چون از کسی جرمی بدید آتشی در وی ز دوزخ شد پدید
(3347)
حمیت دین خواند او آن کبر را ننگرد در خویش نفس گبر را
(3348)
حمیت دین را نشانی دیگر است که از آن آتش جهانی اخضر است
(3349)
گفت حقشان گر شما روشانگرید در سیه کاران مغفل منگرید
(3350)
شکر گویید ای سپاه و چاکران رستهاید از شهوت و از چاک ران
(3351)
گر از آن معنی نهم من بر شما مر شما را بیش نپذیرد سما
(3352)
عصمتی که مر شما را در تن است آن ز عکس عصمت و حفظ من است
(3353)
آن ز من بینید نز خود هین و هین تا نچربد بر شما دیو لعین
(3354)
آن چنان که کاتب وحی رسول دید حکمت در خود و نور اصول
(3355)
خویش را هم صوت مرغان خدا میشمرد آن بد صفیری چون صدا
(3356)
لحن مرغان را اگر واصف شوی بر مراد مرغ کی واقف شوی
(3357)
گر بیاموزی صفیر بلبلی تو چه دانی کاو چه دارد با گلی
(3358)
ور بدانی باشد آن هم از گمان چون ز لب جنبان گمانهای کران
(3359)