Masnavi Book 1, Chapter c.84

← Back to chapter overview

The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net

گفت یا عمر چه حکمت بود و سر حبس آن صافی در این جای کدر

(1515)

آب صافی در گلی پنهان شده جان صافی بسته‌‌ی ابدان شده‌‌

(1516)

گفت تو بحثی شگرفی می‌‌کنی معنیی را بند حرفی می‌‌کنی‌‌

(1517)

حبس کردی معنی آزاد را بند حرفی کرده ای تو یاد را

(1518)

از برای فایده این کرده‌‌ای تو که خود از فایده در پرده‌‌ای‌‌

(1519)

آن که از وی فایده زاییده شد چون نبیند آن چه ما را دیده شد

(1520)

صد هزاران فایده ست و هر یکی صد هزاران پیش آن یک اندکی‌‌

(1521)

آن دم نطقت که جزو جزوهاست فایده شد کل کل خالی چراست‌‌

(1522)

تو که جزوی کار تو با فایده ست پس چرا در طعن کل آری تو دست‌‌

(1523)

گفت را گر فایده نبود مگو ور بود هل اعتراض و شکر جو

(1524)

شکر یزدان طوق هر گردن بود نه جدال و رو ترش کردن بود

(1525)

گر ترش رو بودن آمد شکر و بس پس چو سرکه شکر گویی نیست کس‌‌

(1526)

سرکه را گر راه باید در جگر گو بشو سرکنگبین او از شکر

(1527)

معنی اندر شعر جز با خبط نیست چون قلاسنگ است اندر ضبط نیست‌‌

(1528)