Masnavi Book 1, Chapter c.85

← Back to chapter overview

The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net

آن رسول از خود بشد زین یک دو جام نه رسالت یاد ماندش نه پیام‌‌

(1529)

واله اندر قدرت الله شد آن رسول اینجا رسید و شاه شد

(1530)

سیل چون آمد به دریا بحر گشت دانه چون آمد به مزرع گشت کشت‌‌

(1531)

چون تعلق یافت نان با بو البشر نان مرده زنده گشت و با خبر

(1532)

موم و هیزم چون فدای نار شد ذات ظلمانی او انوار شد

(1533)

سنگ سرمه چون که شد در دیده‌‌گان گشت بینایی شد آن جا دیدبان‌‌

(1534)

ای خنک آن مرد کز خود رسته شد در وجود زنده‌‌ای پیوسته شد

(1535)

وای آن زنده که با مرده نشست مرده گشت و زندگی از وی بجست‌‌

(1536)

چون تو در قرآن حق بگریختی با روان انبیا آمیختی‌‌

(1537)

هست قرآن حالهای انبیا ماهیان بحر پاک کبریا

(1538)

ور بخوانی و نه‌‌ای قرآن پذیر انبیا و اولیا را دیده گیر

(1539)

ور پذیرایی چو بر خوانی قصص مرغ جانت تنگ آید در قفص‌‌

(1540)

مرغ کاو اندر قفس زندانی است می‌‌نجوید رستن از نادانی است‌‌

(1541)

روحهایی کز قفسها رسته‌‌اند انبیای رهبر شایسته‌‌اند

(1542)

از برون آوازشان آید ز دین که ره رستن ترا این است این‌‌

(1543)

ما به دین رستیم زین ننگین قفس جز که این ره نیست چاره‌‌ی این قفس‌‌

(1544)

خویش را رنجور سازی زار زار تا ترا بیرون کنند از اشتهار

(1545)

که اشتهار خلق بند محکم است در ره این از بند آهن کی کم است‌‌

(1546)