Masnavi Book 1, Chapter c.87

← Back to chapter overview

The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net

قصه‌‌ی طوطی جان زین سان بود کو کسی کو محرم مرغان بود

(1575)

کو یکی مرغی ضعیفی بی‌‌گناه و اندرون او سلیمان با سپاه‌‌

(1576)

چون بنالد زار بی‌‌شکر و گله افتد اندر هفت گردون غلغله‌‌

(1577)

هر دمش صد نامه صد پیک از خدا یا ربی زو شصت لبیک از خدا

(1578)

زلت او به ز طاعت نزد حق پیش کفرش جمله ایمانها خلق‌‌

(1579)

هر دمی او را یکی معراج خاص بر سر تاجش نهد صد تاج خاص‌‌

(1580)

صورتش بر خاک و جان بر لامکان لامکانی فوق وهم سالکان‌‌

(1581)

لامکانی نه که در فهم آیدت هر دمی در وی خیالی زایدت‌‌

(1582)

بل مکان و لامکان در حکم او همچو در حکم بهشتی چارجو

(1583)

شرح این کوته کن و رخ زین بتاب دم مزن و الله اعلم بالصواب‌‌

(1584)

باز می‌‌گردیم ما ای دوستان سوی مرغ و تاجر و هندوستان‌‌

(1585)

مرد بازرگان پذیرفت این پیام کاو رساند سوی جنس از وی سلام‌‌

(1586)