Masnavi Book 1, Chapter c.104
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
گفت صدیقه که ای زبدهی وجود حکمت باران امروزین چه بود
(2060)
این ز بارانهای رحمت بود یا بهر تهدید است و عدل کبریا
(2061)
این از آن لطف بهاریات بود یا ز پاییزی پر آفات بود
(2062)
گفت این از بهر تسکین غم است کز مصیبت بر نژاد آدم است
(2063)
گر بر آن آتش بماندی آدمی بس خرابی در فتادی و کمی
(2064)
این جهان ویران شدی اندر زمان حرصها بیرون شدی از مردمان
(2065)
استن این عالم ای جان غفلت است هوشیاری این جهان را آفت است
(2066)
هوشیاری ز آن جهان است و چو آن غالب آید پست گردد این جهان
(2067)
هوشیاری آفتاب و حرص یخ هوشیاری آب و این عالم وسخ
(2068)
ز آن جهان اندک ترشح میرسد تا نغرد در جهان حرص و حسد
(2069)
گر ترشح بیشتر گردد ز غیب نی هنر ماند در این عالم نه عیب
(2070)
این ندارد حد سوی آغاز رو سوی قصهی مرد مطرب باز رو
(2071)