Masnavi Book 1, Chapter c.128
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
ماجرای مرد و زن را مخلصی باز میجوید درون مخلصی
(2616)
ماجرای مرد و زن افتاد نقل آن مثال نفس خود میدان و عقل
(2617)
این زن و مردی که نفس است و خرد نیک بایسته ست بهر نیک و بد
(2618)
وین دو بایسته در این خاکی سرا روز و شب در جنگ و اندر ماجرا
(2619)
زن همیخواهد هویج خانگاه یعنی آب رو و نان و خوان و جاه
(2620)
نفس همچون زن پی چارهگری گاه خاکی گاه جوید سروری
(2621)
عقل خود زین فکرها آگاه نیست در دماغش جز غم الله نیست
(2622)
گر چه سر قصه این دانه ست و دام صورت قصه شنو اکنون تمام
(2623)
گر بیان معنوی کافی شدی خلق عالم عاطل و باطل بدی
(2624)
گر محبت فکرت و معنیستی صورت روزه و نمازت نیستی
(2625)
هدیههای دوستان با همدیگر نیست اندر دوستی الا صور
(2626)
تا گواهی داده باشد هدیهها بر محبتهای مضمر در خفا
(2627)
ز آن که احسانهای ظاهر شاهدند بر محبتهای سر ای ارجمند
(2628)
شاهدت گه راست باشد گه دروغ مست گاهی از می و گاهی ز دوغ
(2629)
دوغ خورده مستیی پیدا کند های و هوی و سر گرانیها کند
(2630)
آن مرایی در صیام و در صلاست تا گمان آید که او مست ولاست
(2631)
حاصل افعال برونی دیگر است تا نشان باشد بر آن چه مضمر است
(2632)
یا رب آن تمییز ده ما را به خواست تا شناسیم آن نشان کژ ز راست
(2633)
حس را تمییز دانی چون شود آن که حس ینظر بنور الله بود
(2634)
ور اثر نبود سبب هم مظهر است همچو خویشی کز محبت مخبر است
(2635)
نبود آن که نور حقش شد امام مر اثر را یا سببها را غلام
(2636)
یا محبت در درون شعله زند زفت گردد وز اثر فارغ کند
(2637)
حاجتش نبود پی اعلام مهر چون محبت نور خود زد بر سپهر
(2638)
هست تفصیلات تا گردد تمام این سخن لیکن بجو تو و السلام
(2639)
گر چه شد معنی در این صورت پدید صورت از معنی قریب است و بعید
(2640)
در دلالت همچو آباند و درخت چون به ماهیت روی دورند سخت
(2641)
ترک ماهیات و خاصیات گو شرح کن احوال آن دو ماهرو
(2642)