Masnavi Book 1, Chapter c.145

← Back to chapter overview

The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net

گفت شیر ای گرگ این را بخش کن معدلت را نو کن ای گرگ کهن‌‌

(3042)

نایب من باش در قسمت‌‌گری تا پدید آید که تو چه گوهری‌‌

(3043)

گفت ای شه گاو وحشی بخش تست آن بزرگ و تو بزرگ و زفت و چست‌‌

(3044)

بز مرا که بز میانه ست و وسط روبها خرگوش بستان بی‌‌غلط

(3045)

شیر گفت ای گرگ چون گفتی بگو چون که من باشم تو گویی ما و تو

(3046)

گرگ خود چه سگ بود کاو خویش دید پیش چون من شیر بی‌‌مثل و ندید

(3047)

گفت پیش آ ای خری کاو خود بدید پیشش آمد پنجه زد او را درید

(3048)

چون ندیدش مغز و تدبیر رشید در سیاست پوستش از سر کشید

(3049)

گفت چون دید منت از خود نبرد این چنین جان را بباید زار مرد

(3050)

چون نبودی فانی اندر پیش من فضل آمد مر ترا گردن زدن‌‌

(3051)

کل شی‌‌ء هالک جز وجه او چون نه‌‌ای در وجه او هستی مجو

(3052)

هر که اندر وجه ما باشد فنا کل شيء هالک نبود جزا

(3053)

ز آن که در الاست او از لا گذشت هر که در الاست او فانی نگشت‌‌

(3054)

هر که بر در او من و ما می‌‌زند رد باب است او و بر لا می‌‌تند

(3055)