Masnavi Book 1, Chapter c.61
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همیافراشت سر
(1082)
گفت من دریا و کشتی خواندهام مدتی در فکر آن میماندهام
(1083)
اینک این دریا و این کشتی و من مرد کشتیبان و اهل و رایزن
(1084)
بر سر دریا همیراند او عمد مینمودش آن قدر بیرون ز حد
(1085)
بود بیحد آن چمین نسبت بدو آن نظر که بیند آن را راست کو
(1086)
عالمش چندان بود کش بینش است چشم چندین بحر هم چندینش است
(1087)
صاحب تاویل باطل چون مگس وهم او بول خر و تصویر خس
(1088)
گر مگس تاویل بگذارد به رای آن مگس را بخت گرداند همای
(1089)
آن مگس نبود کش این عبرت بود روح او نی در خور صورت بود
(1090)