Masnavi Book 2, Chapter c.108
The Masnavi texts on this page originate from masnavi.net
ماجرای شمع با پروانه نیز بشنو و معنی گزین کن ای عزیز
(3625)
گر چه گفتی نیست سر گفت هست هین ببالا پر مپر چون جغد پست
(3626)
گفت در شطرنج کاین خانهی رخ است گفت خانه از کجاش آمد بدست
(3627)
خانه را بخرید یا میراث یافت فرخ آن کس کاو سوی معنی شتافت
(3628)
گفت نحوی زید عمرا قد ضرب گفت چونش کرد بیجرمی ادب
(3629)
عمرو را جرمش چه بد کان زید خام بیگنه او را بزد همچون غلام
(3630)
گفت این پیمانهی معنی بود گندمی بستان که پیمانه است رد
(3631)
زید و عمرو از بهر اعراب است و ساز گر دروغ است آن تو با اعراب ساز
(3632)
گفت نه من آن ندانم عمرو را زید چون زد بیگناه و بیخطا
(3633)
گفت از ناچار و لاغی بر گشود عمرو یک واو فزون دزدیده بود
(3634)
زید واقف گشت دزدش را بزد چون که از حد برد او را حد سزد
(3635)